Sunday 4 December 2011

گفت و گو با کودکي كه سر چهار راه ها اسفند دود مي دهد


بر شب تاریک و سرد وطن انتهایی ست. بر دردهای کهن کودکان، زنان و مردان این وطن، مرهمی ست. باز هم صمد ها و فرزاد ها کودکان را در آغوش خواهند کشید. 

رسیدم. کودکی رو دیدم که داره به سمتم میاد. گپی با هم زدیم:
چند سالته ؟
9 سال
همیشه این جا اسفند دود می کنی ؟
اسفند دود میکنم ، بادکنک میفروشم. هر کاری که بتونم میکنم...
مدرسه هم که نمیری حتما؟
الان کلاس سومم. بعضی وقتها هم مدرسه مي روم.
در آمدت چقدره؟
بستگی داره . روزی 8-7 تومن...
مامورا بهت گیر میدن؟
آره . اگه گشت انتظامی بیاد فرار میکنم...
چراغ داشت سبز می شد یه 2000 تومنی بهش دادم .بیچاره نمیدونست از خوشحالی چه کار کنه! می گفت آقا دعاتون میکنم